سخنی نیست ولیکن چکنم دلتنگم
واقعا حرفم نمی آید.
نکته اینجاست که آدم گاهی وقتها دل پری دارد ولی حوصله ی شکایت از وضع زمانه را ندارد.
یاران به بیخیالی من رشک می برند زیرا که از درون من آگاه نیستند
توفیق نا امیدی مطلق به من رسید باقی به انتظار سحرگاه زیستند
من عین درد گشتم و درد عین من ولی باقی دچار درد شدند و گریستند
* * * *
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 2:13 توسط علی حسینی ملک آباد
|
1- نام این وبلاگ نام تنها کتاب غزل من است که با مقدمه دکتر باستانی پاریزی و خط استاد یونس خانلرزاده در انتشارات اطلاعات چاپ شده است.