حافظ حسود
شعرای سنتی همه بسیار تعصب هم داشته اند نسبت به جنس معشوقه که اصل باشد و دست نخورده.
مثلا در جایی سعدی گفته نخورد شیر نیم خورده ی سگ و منظورش از نیم خورده ی سگ همانا زنی است که قبلا شوهر داشته است. بر عکس زمانه ی ما که همه دنبال این جنس هستند.
بابا طاهر هم که کلا دوست نداشته دختر هایش را شوهر بدهد و در جایی گفته
گلی که خم (خودم) بدادم پیچ و تابش
به آب دیدگونم دادم آبش
به درگاه الهی کی روا بی ( بود)
گل از مو دیگری گیره گلابش
حافظ هم از این طایفه و از این قاعده مستثنی نبوده اما باز هم رندی به خرج داده و گفته
همای گو مفکن سایه ی شرف هرگز
بر آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
و در این شعر و دقیقا در بیت اول و دوم با دقت هرچه تمام تر توضیح داده است که
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد ( ربطی ندارد ولی گویا بلقیس هم بیوه بوده)
خلاصه تا بوده بازار ستر عورت و ناموس بازی و غیرت گرم بوده. حالا مرد داریم که زنش را طلاق می دهد چون حجاب دارد جلوی نامحرم.
ضرب المثل: نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی
1- نام این وبلاگ نام تنها کتاب غزل من است که با مقدمه دکتر باستانی پاریزی و خط استاد یونس خانلرزاده در انتشارات اطلاعات چاپ شده است.